خیانت
آقا وسط خطبه های نماز جمعه از خیانتهای بنی صدر و تشریح اوضاع جنگ سخن میگفت.
در حین خطبه ها بود که میر حسین موسوی که در صفوف نمازگزاران نشسته بود به نحوی پیامی به حضرت آقا رساند که در فلان عملیات آقای ... نقش اصلی را در خیانت به کشور داشت و خود نیز محل نماز جمعه را ترک کرد.

من آقای ... را همان جا دیدم و چهره اش را به خاطر سپردم. مردی درشت هیکل با موهای فرفری و سیبیلی مث سبیل های صدام و صورتی هفت تیغ.
******
بیش از بیست سال از این ماجرا میگذشت و مقام معظم رهبری مشغول ایراد خطبه های نماز جمعه بود. در میان صفوف اول (نمازگزاران درجه یک) نماز جمعه، همان آقاي ... را ديدم كه با ظاهري بسيار موجه، تسبيح گرانقيمتي در دست ميچرخاند و گويي ذكر ميگفت.
حضرت آقا همان جا يادي از ماجراي خيانتهاي بني صدر كرد و آن عمليات را كه آنسال مير حسين موسوي گفته بود را نام برد.
بي اختيار فرياد زدم آقاي ... كه با خيانت خود آن عمليات را ناكام كرد و جوانان مردم را به كشتن داد اينجاست.
نامرد نه گذاشت و نه برداشت اسلحه رو در آورد و يه تير توي گردن ما زد.
******
با وحشت از خواب پريدم و دستم و گذاشتم روي گردنم و ديدم از اثر تير خبري نيست. نفس راحتي كشيدم. اما ديگه خوابم نبرد. از ديشب تا حالا صد بار اين خواب رو براي خودم مرور كردم تا فراموش نكنم.
خدا به خير بگذرونه
من یه الف بچه ام